7/23/2006

می شناسمت

درست از زمانی که تو را شناختم و روی از تو گرداندم هر روز و شب خود را چون روسپیان به من عرضه می داری اما گذشت آن زمانی که شب و روز در پی ات می دویدم برو که دیگر حنایت... که دیگر مشت ات... من دیگر به تو رو نم کنم ای زندگی

No comments:

 

© New Blogger Templates | Webtalks