4/30/2007

افتخاراتِ ویترینی ِما ایرانیان

ایتالیا و آلمان دو کشوری هستند که نامهایشان با سیر تحول اندیشه در اروپا پیوندی ناگسستنی دارد. برای مثال بزرگترین حادثه در تاریخ اندیشه ی اروپا – و حتی جهان – رنسانس می باشد که ناخودآگاه هنرمندانی مانند داوینچی و یا متفکرانی مانند ماکیاوللی را فرا یاد می آورند. علاوه بر آن هنر و فلسفه ی ایتالیای قبل از میلاد نیز الهام بخش بسیاری از فلاسفه و هنرمندان دوره رنسانس می باشد. اما در مراحل بعدی سیر اندیشه در اروپا به عصر روشنگری می رسیم که اگرچه متفکرین فرانسوی _ از جمله ولتر، روسو و... – نقش مهمی در این مرحله از تاریخ ایفا کرده اند، اما بزرگرترین منتقدین این دوره از دل جنبش رمانتیسم و آلمان کنونی سر برآوردند. بنابراین آلمان نیز بار سنگینی را در تحول سرنوشت بشری بر دوش داشته است. هنرمندانی مانند بتهوون یا متفکرینی مانند کانت، هگل و ... برای همه ی ما شناخته شده می باشند. و از آنجا که اکنون مدرنیسم، جنبشی است که همه دنیا را تحت تاثیر خود قرار داده است، بنابراین، به بیراهه نرفته ایم اگر آثار این هنرمندان و متفکرین را – جدای از ملیت شان - جزو میراث بشری خود بحساب آوریم. ( همانگونه که سمفونی شماره نه بتهوون به عنوان سمبول موسیقی بشری به کرات دیگر فرستاده شد. )اکنون می توان دلیل استقبال مردم دنیا از آثار هنری و فراورده های فکری و فلسفی این کشورها – که آمیخته به حس احترام و افتخار نسبت به آنان می باشد – را بیشتر و بهتر درک کرد. و حتی شاید بتوان این عمل را معیاری برای پی بردن به ارتقای سطح فرهنگی و فکری یک جامعه محسوب کرد.
با این مقدمه به کشور خود بازمی گردیم، به خانه ها سری می زنیم و در مقابل تنها جذابیتهای ایتالیا و آلمان، در مقابل چهارچوبی شیشه ای می ایستیم، که این روزها با وقاحت تمام به نام " ویترین" معروف شده است.
گلدان ِطرح ِلاروس ِایتالیا
سرویس چای خوری، طرح ِسوئینگ و ناخمن ِآلمان
کریستالهای طرح ِچک
و باز مثل همیشه سر در جیب مراقبت فرو می بریم و می اندیشیم که ، بر سر ما چه آمده است که به داشتن چنین چیزهایی در خانه ی خود افتخار می کنیم. چیست آنچه "سرویس خیار خوری" را نزد ما از یک تابلوی نقاشی عزیرتر می کند. چرا قیمت کتاب برای ما کمرشکن است، اما هزینه های گزافی را با طیب خاطر صرفِ جمع آوری این مزخرفات می کنیم؟!!!

No comments:

 

© New Blogger Templates | Webtalks