12/27/2006

زمستان از دور

مدتی ست که اخبار برف و زمستان از جای جای این مرز و بوم 2500 ساله به گوش می رسد و در بسیاری از شهرها مردم یلدای واقعی تری را به جشن و سرور نشستند و فردای آن روز را دمار از تپه های اطراف شهر خود در بیاوردند. اما در اینجا ما چه بسیار هوای سرد و آسمان ابری و ابرهای سیاه و سرخی آسمان را در شب دیدیم و چه بسیار پیش بینی ها کردیم و چه وعده وعید هایی به خود دادیم و چه قرارهایی گذاشتیم و چه کرایه هایی که به تیوپهای آپاراتی محل ندادیم و هر روز با لباسهای گرم و مجهز بیرون آمدیم و ( ما که نداشتیم ولی ) دوستان مرتب کفش کتانی پوشیدند و مبلغی را بابت پارو کنار گذاشتیم و حتی گاهی اوقات از مسائی پرهیز کردیم، باشد که بیمار نشویم و فرصت از دست نرود. اما...هرچه ما پیگیر موضوع شدیم و خواستیم حریف را در مقابل کار انجام شده قرار دهیم نشد که نشد. گویا حریف را دست کم گرفته بودیم و تا حدودی بیش از اندازه برای خود اختیار قائل شده بودیم. او هم به طوریکه از شواهد امر برمی آید از موضوع مطلع شده بود و تا جایی که امکان داشت به تمسخر این گروه بینوای مشتاق برف می پرداخت و هر از گاهی بوم نقاشی خود را آماده بارش تصویر می کرد و تازه پاره ای اوقات بر خلاف خسّت و ناخن خشکی اش چند دانه ای هم از باب دست انداختن و منتر کردن ما فرو می بارید و بعد انگشت شصتش را به حالت خاصی به سمت ما می گرفت. این شد که ما نیز به قانون وصف العیش، نصف العیش پیگیر اخبار رسیده از دیگر شهرها شدیم و کما فی السابق از دور شاهد عیش و نوش دیگران.

No comments:

 

© New Blogger Templates | Webtalks