دوران محکومیت سه ماهه در انفرادی با شرایط سختِ : خشکسالی، گرما و رسالت بیهوده کولر آبی با آن صدای قاطع ِ بی تخفیف اش ، روی هم روزی 6 ساعت کتاب، 6 ساعت بطالت، 6 ساعت سیگار، 6 ساعت کابوس و در کنار همه اینها روزانه 24 ساعت بی حوصله گی و بار پروژه ای که دور از شما خر از تحمل آن سر باز می زند و ریاضت هایی به غایت سخت تر از ریاضیات مهندسی* گذشت و در واپسین روزهای فصل از برای یادآوری رسم و آیین و شیوه زندگی آدمیان با عفو ملوکانه ای به میان ایشان بازگشتم و از میان دیده و شنیده ها این نکته را در خور بیان یافتم که:
ناز ِ زندگی در نیاز ِ فرد = ثابت
دیدم هر چه این علیا مخدره خود را از کسی بیشتر دریغ می دارد، او حریص تر به دامانش چنگ می زند. شاید به دستور این بیت اینگونه عمل می کنند که گفته اند:
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است / چو یار ناز کند شما نیاز کنید
امید که این سخن کسی را درشت نیاید ولی اگر از نظرات ما جویا باشید، حقیر احساس می کند که:
زندگی دیو سیرت تر و کریه صورت تر از آن است که دلبری بداند.
ما که بیتِ پسین را به بیتِ پیشین ارجح می دانیم:
جمیله ایست عروس جهان ولی هش دار
که این مخدره در عقد کس نمی آید.
بگذریم ما را چه به این فلسفه بافی ها، برویم سر خود بگیریم که اردوگاه کار اجباریِ پاییز منتظر است و امروز را با شکوفه ها به جشن نشسته اند.
---------
* اگر آن ابلهِ زبان شناس یا زبان شناس ِ ابله – شما بگویید همان فردید – زنده بود شک نکنید که می گفت ریاضی از ریشه ریاضت آمده و به همین دلیل اینقدر سخت است. در این مورد مقاله " اسطوره فلسفه در میان ما" را از کتاب " ما و مدرنیت" ( داریوش آشوری) مطالعه کنید.
No comments:
Post a Comment