5/16/2007

علاج ِ واقعه صد سال پس از وقوع

"حقیقت یک انسان قبل از هر چیز، در آن چیزی است که پنهان می کند"
آندره مالرو
در محفل یکی از نیکانِ روزگار نشسته بودم و از هر دری سخنی، تا به ماتقدم ِاوضاع مملکت رسیدیم و کتبِ موجوده از این دست را یک یک برمی شمردیم و پیرامون هریک می گفتیم و می شنیدیم، تا سخن از " تاریخ مشروطه ی کسروی" به میان افتاد و هر دو بر این امر صحه گزاردیم که اهل فن و تاریخ همه این کتاب را از زوایه ی صحت و سقم مطالبش،همچون سندی ماندگار در تاریخ این مرز و بوم می شناسند.
به رسم هر شب، پس از گفتگو ها و راه دراز، سیگاری گیراندم و در خود فرو رفته، به سمت خانه روان گردیدم. ملول از راه تنفسی ِآزرده و سرفه های خشک، کامهای سبکتری از لبان سیگار می ستاندم و به این می اندیشیدم که چیست آیا راز ِماندگاری این اثر ِتاریخی؟ و به دست یافته های جالبی برخوردم، که مهمترین شان را اینجا با شما در میان می گذارم.
با مرور تعداد قابل ملاحظه ای از مواردی که کسروی از آنها به عنوان سند استفاده می کند، به این نتیجه رسیدم که راز شهرت این اثر در زمان نگارش آن می باشد. در بسیاری موارد، شخصیتهای درگیر در متن حوادث تاریخ مشروطه در زمان نگارش کتاب هنوز در قید حیات می بوده اند و این یکی از برگهای برنده کسروی می باشد. حتی خود کسروی در زمان جنگهای سردار و سالار ملی در تبریز می بوده و آن را با گوشت و پوست خود درک کرده است. مثالی دیگر قتل میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل است که با وجود نبود اسناد و مدارک،کسانی که با آن جوان وطن پرست در باغ شاه در بازداشت به سر می برده اند، کل ماجرا را برای کسروی شرح داده اند و این گونه یکی از جنایتهای محمدعلی شاه در تاریخ ثبت می شود. حال با این مقدمه و کشف اهمیت تاریخ نگاری هر دوره در زمان خود، به سراغ این پرسش می روم که :
چرا در دانشکده ها و پژوهشکده های ما بررسی تاریخ تا ابتدای مشروطه انجام می شود و دلیل آن را اینگونه عنوان می کنند که تاریخ نگاری در مورد هر واقعه ای از صد سال بعد از آن ماجرا شروع می شود!!! چرا قفسه های کتاب فروشی های ما دچار فقر شدید آثار تاریخی موثق در رابطه با سلسله پهلوی می باشد و همه ی تمکن ما در این مورد خلاصه می شود در آثاری که یا سفارشی نوشته شده اند یا در زیر فشار. یا نویسنده قصد داشته خود را از اتهام دست داشتن در حوادثی برهاند یا برعکس. چرا باید از سر لاعلاجی به گربه بگوییم خانم باجی و آثار بی سند و مدرکی چون کتابهای مسعود بهنود را جزو آثار تاریخی محسوب کنیم؟ چرا؟
آیا این نیز توهمی است از توطئه؟

No comments:

 

© New Blogger Templates | Webtalks