8/12/2006
از نگاه دیگران
عشق اگر همه چیز انسان نباشد
پس هیچ چیزش نیست.
--------------------------
گفت که دیوانه نه ای لایق این خانه نه ای
رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
گفت که تو مست نه ای رو که از این دست نه ای
رفتم و سر مست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی
جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم
( مولوی )
--------------------------
پ.ن. : این است آنچه عشق را درد بی درمان می کند.
گوشه گیر ای یار یا جان در میان آور که عشق
تیر باران است یا تسلیم باید یا حذر
( سعدی )
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment